یکی بود یکی نبود
زیر این چرخ کبود
هزار و چارصد سال پیش
یه خبر مهمی بود
تو سرزمین کربلا
یکی بود یکی نبود
زیر این چرخ کبود
هزار و چارصد سال پیش
یه خبر مهمی بود
تو سرزمین کربلا
غاضریه و نینوا
روز دوم محرم الحرام
آدمای بی وفا
کوفی های بی مرام
بعضی شون برا مقام و
بعضی شون به انتقام و
بعضی هم میون مردم
برای یه کیسه گندم
مسیر امام رو بستن
دل زینب رو شکستن
یکی بود یکی نبود
زیر این چرخ کبود
صبح هفتم محرم که دمید
دیگه جون بر لب آسمون رسید
دیگه غصه ها شد آغاز
با چهار تیرانداز
دشمنا فرات رو بستن
دل زینب رو شکستن
شب عاشورا که اومد
غصه که رو دل ها اومد
به همه صحابه گفت امام حسین
دیگه نیستیم هیچ کدوم به زیر دین
هرکی که همین حالا
تو همین تاریکی ها
می خواد از این جا بره
بمونه، مسافره
یکی گفت آقای من
شهادت برای من
از عسل شیرین تره
مثل فتح و ظفره
یکی گفت تموم عمرم
بودم عاشق تو هردم
حالا که شاه مدینه
میون سپاه کینه
شدی تو محاصره، کجا برم
خلاصه اش که بچه ها
شد تموم خیمه ها
تا سحر گرم دعا
یکی بود یکی نبود
عاقبت هرجوری بود
اومد اون روز بلا
توی دشت کربلا
بی نظیر بودن صحابه ی آقا
دونه دونه شون شجاع و باوفا
از جوون تا موسفید
همگی شدن شهید
نوبت مردای هاشمی رسید
اولین نفر نبود به غیر اکبر
اشبه الناس پیمبر
صاحب صولت حیدر
زد به قلب دشمنا
مثه شیر لافتا
مدیحه: تمام قلب من اذان بگو
موذن حرم اذان بگو
تمام حاصلم اذان بگو
علی اکبرم اذان بگو
ولی حیف ساعتی بعد
میون لشکر سعد
پیکرش بین عبا بود
گریونش خون خدا بود
تشنگی دیگه امون بریده بود
جون به لب های حرم رسیده بود
علی اصغر چشماشو رو هم گذاشت
دیگه تاب گریه کردن هم نداشت
مشک آب رو بچه ها دادن به سقا
همه گفتن که ابوالفضل
می رسه کنار دریا
عمو می ره آب می یاره
رو دلا مرهم می ذاره
دشمنای بی شمار
می ذارن پا به فرار
خزون خیمه می شه بازم بهار
یکی بود یکی نبود
میون آتیش و دود
تو دلا ولوله بود
عمو دلگرمی یک قافله بود
دیگه سقا راهی حرم نشد
خیمه ی عمو دیگه علم نشد
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم
می گذره حالا هزار سال
از همون قصه ی گودال
توی اون سرزمین پر از بلا
شده برپا دو تا گنبد طلا
همه از نزدیک و دور
می رسن برا طواف این قبور
شبای جمعه حرم
داره مهمونای خیلی محترم
شبای جمعه پر از اشک چشای خواهرش
می رسه زمزمه های مادرش
بنی قتلوک ذبحوک و من الما منعوک
اگه که خدا بخواد
یه روزی منتقم حسین می یاد
یه روزی قرار عالمین می یاد
یه روزی وقت سحر
می گه پیک خوش خبر
دیگه آقا اومده
پور زهرا اومده
نور دل ها اومده
زیر این چرخ کبود
هزار و چارصد سال پیش
یه خبر مهمی بود
تو سرزمین کربلا
یکی بود یکی نبود
زیر این چرخ کبود
هزار و چارصد سال پیش
یه خبر مهمی بود
تو سرزمین کربلا
غاضریه و نینوا
روز دوم محرم الحرام
آدمای بی وفا
کوفی های بی مرام
بعضی شون برا مقام و
بعضی شون به انتقام و
بعضی هم میون مردم
برای یه کیسه گندم
مسیر امام رو بستن
دل زینب رو شکستن
یکی بود یکی نبود
زیر این چرخ کبود
صبح هفتم محرم که دمید
دیگه جون بر لب آسمون رسید
دیگه غصه ها شد آغاز
با چهار تیرانداز
دشمنا فرات رو بستن
دل زینب رو شکستن
شب عاشورا که اومد
غصه که رو دل ها اومد
به همه صحابه گفت امام حسین
دیگه نیستیم هیچ کدوم به زیر دین
هرکی که همین حالا
تو همین تاریکی ها
می خواد از این جا بره
بمونه، مسافره
یکی گفت آقای من
شهادت برای من
از عسل شیرین تره
مثل فتح و ظفره
یکی گفت تموم عمرم
بودم عاشق تو هردم
حالا که شاه مدینه
میون سپاه کینه
شدی تو محاصره، کجا برم
خلاصه اش که بچه ها
شد تموم خیمه ها
تا سحر گرم دعا
یکی بود یکی نبود
عاقبت هرجوری بود
اومد اون روز بلا
توی دشت کربلا
بی نظیر بودن صحابه ی آقا
دونه دونه شون شجاع و باوفا
از جوون تا موسفید
همگی شدن شهید
نوبت مردای هاشمی رسید
اولین نفر نبود به غیر اکبر
اشبه الناس پیمبر
صاحب صولت حیدر
زد به قلب دشمنا
مثه شیر لافتا
مدیحه: تمام قلب من اذان بگو
موذن حرم اذان بگو
تمام حاصلم اذان بگو
علی اکبرم اذان بگو
ولی حیف ساعتی بعد
میون لشکر سعد
پیکرش بین عبا بود
گریونش خون خدا بود
تشنگی دیگه امون بریده بود
جون به لب های حرم رسیده بود
علی اصغر چشماشو رو هم گذاشت
دیگه تاب گریه کردن هم نداشت
مشک آب رو بچه ها دادن به سقا
همه گفتن که ابوالفضل
می رسه کنار دریا
عمو می ره آب می یاره
رو دلا مرهم می ذاره
دشمنای بی شمار
می ذارن پا به فرار
خزون خیمه می شه بازم بهار
یکی بود یکی نبود
میون آتیش و دود
تو دلا ولوله بود
عمو دلگرمی یک قافله بود
دیگه سقا راهی حرم نشد
خیمه ی عمو دیگه علم نشد
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم
عمو عباس، علمت کو عموی خوبم
می گذره حالا هزار سال
از همون قصه ی گودال
توی اون سرزمین پر از بلا
شده برپا دو تا گنبد طلا
همه از نزدیک و دور
می رسن برا طواف این قبور
شبای جمعه حرم
داره مهمونای خیلی محترم
شبای جمعه پر از اشک چشای خواهرش
می رسه زمزمه های مادرش
بنی قتلوک ذبحوک و من الما منعوک
اگه که خدا بخواد
یه روزی منتقم حسین می یاد
یه روزی قرار عالمین می یاد
یه روزی وقت سحر
می گه پیک خوش خبر
دیگه آقا اومده
پور زهرا اومده
نور دل ها اومده
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:11
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان