ترانهی کودکانه درمورد مادربزرگ مهربان
مادربزرگ
وقتی اومد
خسته بود
چارقدش رو
دور سرش
بسته بود
صدای کفشش که اومد
دویدم
تو بغل مادربزرگ پریدم
بوسه زدم روی موهاش
تموم شدن خستگیهاش
مادربزرگ
وقتی اومد
خسته بود
چارقدش رو
دور سرش
بسته بود
صدای کفشش که اومد
دویدم
تو بغل مادربزرگ پریدم
بوسه زدم روی موهاش
تموم شدن خستگیهاش
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه