ترانه درمورد مادر بزرگ خوب و مهربان
بیبی که از راه رسید
آهسته من را بوسید
خندیدم و او خندید
احوال من را پرسید
او آمد و در دستش
یک بغچهی کوچک داشت
در بغچهی خود بیبی
یک عروسک زیبا داشت
پیراهن او مثل
پیراهن بیبی بود
هم چارقدش آبی
هم دامنش آبی بود
او آمد و با خنده
شد در آغوشم مهمان
یک بوسه به او دادم
ده بوسه به بیبی جان
بیبی که از راه رسید
آهسته من را بوسید
خندیدم و او خندید
احوال من را پرسید
او آمد و در دستش
یک بغچهی کوچک داشت
در بغچهی خود بیبی
یک عروسک زیبا داشت
پیراهن او مثل
پیراهن بیبی بود
هم چارقدش آبی
هم دامنش آبی بود
او آمد و با خنده
شد در آغوشم مهمان
یک بوسه به او دادم
ده بوسه به بیبی جان
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:02
کاربر مهمان