شعری از زبان غار حرا.
من کوه نورم در دلم
خورشید پنهان میشود
هر روز و شب در قلب من
یک مرد پنهان میشود
از پلههای سنگیام
آن مرد بالا میرود
تا قلب من غار حرا
تنهای تنها میرود
امروز اما جبرئیل
مهمان او شد ناگهان
گفت ای محمد ای امین
نام خدایت را بخوان
ای بهترین مرد زمین
تو بعد از این پیغمبری
بعد از تو اما هیچکس
تو آخرین پیغمبری
من کوه نورم در دلم
خورشید پنهان میشود
هر روز و شب در قلب من
یک مرد پنهان میشود
از پلههای سنگیام
آن مرد بالا میرود
تا قلب من غار حرا
تنهای تنها میرود
امروز اما جبرئیل
مهمان او شد ناگهان
گفت ای محمد ای امین
نام خدایت را بخوان
ای بهترین مرد زمین
تو بعد از این پیغمبری
بعد از تو اما هیچکس
تو آخرین پیغمبری
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه