بابابزرگم یه اتوبوس بزرگ داره که مسافرهای شهرمون رو جابهجا میکنه.
این شعر در قالب سه
سهتایی سروده شده است.
بابابزرگ من یه ماشین داره
چه ماشین درازی مثل ماره!
فکر میکنم که بچهی قطاره
این اتوبوس خوب شهرمونه
با اینکه از آهنه مهربونه
تا دم ایستگاه ما رو می رسونه
میره و باز دوباره پیداش میشه
درش چه خوب بسته میشه وا میشه
چند تا آدم توی دلش جا میشه
بوق و بوق و بوق، این دنده و اون دنده
وقتی بزرگ بشم میشم راننده
بابابزرگ این اتوبوسا چنده؟
بابابزرگم توی این ماشینه
اون جلو پشت فرمونش میشینه
بوق میزنه وقتی منو میبینه
این شعر در قالب سه
سهتایی سروده شده است.
بابابزرگ من یه ماشین داره
چه ماشین درازی مثل ماره!
فکر میکنم که بچهی قطاره
این اتوبوس خوب شهرمونه
با اینکه از آهنه مهربونه
تا دم ایستگاه ما رو می رسونه
میره و باز دوباره پیداش میشه
درش چه خوب بسته میشه وا میشه
چند تا آدم توی دلش جا میشه
بوق و بوق و بوق، این دنده و اون دنده
وقتی بزرگ بشم میشم راننده
بابابزرگ این اتوبوسا چنده؟
بابابزرگم توی این ماشینه
اون جلو پشت فرمونش میشینه
بوق میزنه وقتی منو میبینه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه