یک شعر برای شما و سایهتان.
امروز سایهام را
توی حیاط دیدم
همراه او نشستم
همراه او دویدم
یک بار روبهرویم
یک بار پشت سر بود
از رفتوآمد من
انگار باخبر بود
خورشید رفت و با خود
همبازی مرا برد
با ابر تیره قهرم
چون بازیام بههم خورد
امروز سایهام را
توی حیاط دیدم
همراه او نشستم
همراه او دویدم
یک بار روبهرویم
یک بار پشت سر بود
از رفتوآمد من
انگار باخبر بود
خورشید رفت و با خود
همبازی مرا برد
با ابر تیره قهرم
چون بازیام بههم خورد



کاربر مهمان