جلد 4
آرچی در تاکسی پدرش نشسته است. رگه های رنگی در آسمان پیدا و گم می شوند.
آرچی خیلی ترسید است. او حالت تهوع گرفته است. تاکسی پدر سه بار سر و ته می شود. آنها وارد کرمچاله می شوند. پدر آرچی با لبخند به آرچی می گوید: وقتی تو به دنیا آمدی پدربزرگت گفت که تو نقشه خوان خوبی می شوی ...
آرچی در تاکسی پدرش نشسته است. رگه های رنگی در آسمان پیدا و گم می شوند.
آرچی خیلی ترسید است. او حالت تهوع گرفته است. تاکسی پدر سه بار سر و ته می شود. آنها وارد کرمچاله می شوند. پدر آرچی با لبخند به آرچی می گوید: وقتی تو به دنیا آمدی پدربزرگت گفت که تو نقشه خوان خوبی می شوی ...
از ایرانصدا بشنوید
با آرچی، نقشه خوان فضایی به فضا سفر کنید و با کرمچاله ها آشنا شوید.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان