در زمانهای قدیم فرماندهای قوی مهربان و بخشنده زندگی میکرد. هرکس نیاز به کمک داشت، او پیشتر از همه آماده بود.
این فرمانده در زمان حاتم طایی زندگی میکرد. او دوست داشت در بخشندگی از حاتم طایی هم مشهورتر شود. بخشندگی فرمانده روزبهروز بیشتر میشد. او مثل باران بخشنده بود، اما هیچکس پیش او جرئت نمیکرد نام حاتم طایی را بر زبان بیاورد.
او میخواست فقط حرف از سخاوت او در بین مردم باشد. روزی فرمانده جشن بزرگی گرفت و همهی بزرگان یمن را دعوت کرد تا به همه نشان دهد که بخشندهترین انسان روی زمین است. اما هرچه کرد نتوانست به مردم ثابت کند که از حاتم طایی بخشندهتر است. بنابراین تصمیم خطرناکی گرفت... .
این فرمانده در زمان حاتم طایی زندگی میکرد. او دوست داشت در بخشندگی از حاتم طایی هم مشهورتر شود. بخشندگی فرمانده روزبهروز بیشتر میشد. او مثل باران بخشنده بود، اما هیچکس پیش او جرئت نمیکرد نام حاتم طایی را بر زبان بیاورد.
او میخواست فقط حرف از سخاوت او در بین مردم باشد. روزی فرمانده جشن بزرگی گرفت و همهی بزرگان یمن را دعوت کرد تا به همه نشان دهد که بخشندهترین انسان روی زمین است. اما هرچه کرد نتوانست به مردم ثابت کند که از حاتم طایی بخشندهتر است. بنابراین تصمیم خطرناکی گرفت... .
از ایرانصدا بشنوید
داستانی زیبا و شنیدنی از سعدی شیرازی
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان