آقای شتاب خیلی عجله داشت. تند تند حرف می زد. تند تند غذا می خورد و تند تند راه می رفت.
آقای شتاب موقع غذا خوردن غذا توی گلویش می پرید. او صبحانه را در چند ثانیه می خورد. با عجله با همسایه ها سلام و علیک می کرد و برای از خانه بیرون رفتن از پنجره می پرید تا زودتر برسد.
او به جای راه رفتن می دوید. گاهی هم می پرید. او شب ها تا دیروقت سرکارش می میند تا کارهایش عقب نماند ...
آقای شتاب موقع غذا خوردن غذا توی گلویش می پرید. او صبحانه را در چند ثانیه می خورد. با عجله با همسایه ها سلام و علیک می کرد و برای از خانه بیرون رفتن از پنجره می پرید تا زودتر برسد.
او به جای راه رفتن می دوید. گاهی هم می پرید. او شب ها تا دیروقت سرکارش می میند تا کارهایش عقب نماند ...
از ایرانصدا بشنوید
این قصه برای خردسالان و دبستانی ها مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان