شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
******
خبر نبر، خبر نیار:
«هدی» امروز اومده خونهی «عزیزجون». اون کمی ناراحت و بیحوصله است. عزیزجون دلیل ناراحتیش رو میپرسن. هدی هم تعریف میکنه که چه اتفاقی افتاده. هدی و «سمانه» و «مریم» سه تا دوستن که قرار بوده دیروز توی باشگاه ورزشی تمرین تنیس کنن، اما...
دزد کفش:
مرد خارکنی روزی با ناراحتی داشت از کوچه های ده رد می شد. محکم در خانه ی نصرالدین را زد. مرد خارکن عصبانی شد و پاهایش را به نصرالدین نشان داد و گفت: من کفش ندارم پاهایم زخمی شده. آمده ام تا فکری برایم بکنی.مرد خارکن ماجرای گم شدن کفش هایش را برای نصرالدین تعریف کرد. نصرالدین حرف های مرد خارکن را شنید و گفت: نگران نباش من هرجور شده کفش هایت را برایت پیدا می کنم ...
سمیرا به گنجشک ها کمک می کند:
هوا سرد است و سمیرا کوچولو دم پنجره است و برای گنجشک ها دانه می ریزد. سمیرا فکر می کند گنجشک ها چون لباس ندارند حتما سردشان می شود. مادر سمیرا به او گفت که پرهای گنجشک ها برای آنها مثل لباس است ...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
******
خبر نبر، خبر نیار:
«هدی» امروز اومده خونهی «عزیزجون». اون کمی ناراحت و بیحوصله است. عزیزجون دلیل ناراحتیش رو میپرسن. هدی هم تعریف میکنه که چه اتفاقی افتاده. هدی و «سمانه» و «مریم» سه تا دوستن که قرار بوده دیروز توی باشگاه ورزشی تمرین تنیس کنن، اما...
دزد کفش:
مرد خارکنی روزی با ناراحتی داشت از کوچه های ده رد می شد. محکم در خانه ی نصرالدین را زد. مرد خارکن عصبانی شد و پاهایش را به نصرالدین نشان داد و گفت: من کفش ندارم پاهایم زخمی شده. آمده ام تا فکری برایم بکنی.مرد خارکن ماجرای گم شدن کفش هایش را برای نصرالدین تعریف کرد. نصرالدین حرف های مرد خارکن را شنید و گفت: نگران نباش من هرجور شده کفش هایت را برایت پیدا می کنم ...
سمیرا به گنجشک ها کمک می کند:
هوا سرد است و سمیرا کوچولو دم پنجره است و برای گنجشک ها دانه می ریزد. سمیرا فکر می کند گنجشک ها چون لباس ندارند حتما سردشان می شود. مادر سمیرا به او گفت که پرهای گنجشک ها برای آنها مثل لباس است ...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
40:07
کاربر مهمان
کاربر مهمان