توی یه جنگل سرسبز و قشنگ، میوون یه درهی وسیع و بزرگ، هزاران شاپرک زندگی میکردن. جنگل سبز و قشنگ همیشه شاهد شیطنت و بازیگوشیِ اونا بود. روزها گذشت تا اینکه فصل زمستون رسید و اولین برف زمستونی شروع به باریدن کرد. هوا حسابی سرد بود... .
کودکان با شنیدن این داستان، هم یاد میگیرن که باید قدر بزرگترهاشون رو بدونن و بهشون احترام بذارن و هم میآموزن که خیلی از موجودات عالم هنگام فرارسیدن فصل سرما به مناطق گرمتر کوچ میکنن.
کودکان با شنیدن این داستان، هم یاد میگیرن که باید قدر بزرگترهاشون رو بدونن و بهشون احترام بذارن و هم میآموزن که خیلی از موجودات عالم هنگام فرارسیدن فصل سرما به مناطق گرمتر کوچ میکنن.
صداها
-
عنوانزمان
-
12:17
کاربر مهمان