شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
******
خدا روزی رسونه، اما یه سرفه هم باید کرد:
شخص ساده لوحی مکرر شنیده بود که خداوند متعال ضامن رزق بندگانه و به هر موجودی روزی رسونه. به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی بره و مشغول عبادت بشه و از خداوند روزی خودش رو بگیره. به این قصد یه روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد، همین که ظهر شد از خداوند طلب ناهار کرد. هر چه به انتظار نشست براش ناهاری نرسید؛ تا اینکه شام شد و اون باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم به راه ماند....
باران :
در روستایی زیبا مشهدی حسن کنار چشمه ای نشسته بود. او با دیدن عمو قورباغه گفت: چه موقع باران می بارد؟ تا نگویی کی باران می بارد از اینجا نمی روم. قورباغه گفت: به آسمان نگاه کن، بارانی در کار نیست!. مشهدی حسن با شنیدن این حرف ناراحت شد اما...
فرفره رنگی :
علی کوچولو یک فرفره کاغذی داشت و دور حیاط می چرخید و با فرفره بازی می کرد.
تا اینکه یک روز علی کوچولو که برای خوردن عصرانه رفت و فرفره را روی پله گذاشت، فرفره کوچولو صدای گریه کفش دوزک را شنید.
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
******
خدا روزی رسونه، اما یه سرفه هم باید کرد:
شخص ساده لوحی مکرر شنیده بود که خداوند متعال ضامن رزق بندگانه و به هر موجودی روزی رسونه. به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی بره و مشغول عبادت بشه و از خداوند روزی خودش رو بگیره. به این قصد یه روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد، همین که ظهر شد از خداوند طلب ناهار کرد. هر چه به انتظار نشست براش ناهاری نرسید؛ تا اینکه شام شد و اون باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم به راه ماند....
باران :
در روستایی زیبا مشهدی حسن کنار چشمه ای نشسته بود. او با دیدن عمو قورباغه گفت: چه موقع باران می بارد؟ تا نگویی کی باران می بارد از اینجا نمی روم. قورباغه گفت: به آسمان نگاه کن، بارانی در کار نیست!. مشهدی حسن با شنیدن این حرف ناراحت شد اما...
فرفره رنگی :
علی کوچولو یک فرفره کاغذی داشت و دور حیاط می چرخید و با فرفره بازی می کرد.
تا اینکه یک روز علی کوچولو که برای خوردن عصرانه رفت و فرفره را روی پله گذاشت، فرفره کوچولو صدای گریه کفش دوزک را شنید.
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
39:15
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه