شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
****
⭕️ زیارت
پدر می خواست برای بچه ها داستانی را از معجزات حضرت معصومه سلام الله علیه تعریف کند.
داستان در مورد مادر عراقی است که بعداز جنگ به ایران می آید و در زیارت حضرت زهرا پسرش را که در ایران اسیر شده بود را می بیند. اسرا گاهی برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیه می آمدند.
⭕️ بشقاب نق نقوی کوچولو
یه آشپزخونه بود و یه بشقاب نق نقو که از صبح تا شب غر غر می کرد.
قابلمه ایی بود که هر روز از صبح تا شب غذا می پخت و بشقاب کوچولو همش غر می زد. قابلمه که حوصله اش از نق زدن های بشقاب سر رفته بود، گفت اصلا به تو غذا نمی دم.
⭕ چهارراه باغچه
گلی و سامیار هرکدوم یه کامیون آبی و زرد دارن. ثمین یه ماشین سواری قرمز داره و امیرحسین یک مینیبوس سفید.
اونا دور حوض ماشین بازی میکردن که فربد با دوچرخهاش رسید، اما بچهها باهاش بازی نکردن.
فربد هم بچهها رو تهدید کرد که اگه با من بازی نکنید با آب خیستون میکنم.
بچهها هم شروع کردن به دادوبیداد که آقای نگهبان اومد سمت بچهها...
*******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
****
⭕️ زیارت
پدر می خواست برای بچه ها داستانی را از معجزات حضرت معصومه سلام الله علیه تعریف کند.
داستان در مورد مادر عراقی است که بعداز جنگ به ایران می آید و در زیارت حضرت زهرا پسرش را که در ایران اسیر شده بود را می بیند. اسرا گاهی برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیه می آمدند.
⭕️ بشقاب نق نقوی کوچولو
یه آشپزخونه بود و یه بشقاب نق نقو که از صبح تا شب غر غر می کرد.
قابلمه ایی بود که هر روز از صبح تا شب غذا می پخت و بشقاب کوچولو همش غر می زد. قابلمه که حوصله اش از نق زدن های بشقاب سر رفته بود، گفت اصلا به تو غذا نمی دم.
⭕ چهارراه باغچه
گلی و سامیار هرکدوم یه کامیون آبی و زرد دارن. ثمین یه ماشین سواری قرمز داره و امیرحسین یک مینیبوس سفید.
اونا دور حوض ماشین بازی میکردن که فربد با دوچرخهاش رسید، اما بچهها باهاش بازی نکردن.
فربد هم بچهها رو تهدید کرد که اگه با من بازی نکنید با آب خیستون میکنم.
بچهها هم شروع کردن به دادوبیداد که آقای نگهبان اومد سمت بچهها...
*******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
38:54



کاربر مهمان