شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
***
⭕️دوستی سلامتی میاره
پاییز بود. همه ی همسایه ها لانه های شان را تمیز کرده بودند.
یک روز خاله جیرجیرک، بقچه به دست بچه به بغل به باغچه آمد. ملخک، سنجاقک و خاله مورچه ریزه همه و همه خوشحال شده بودند.
خاله مورچه ریزه گفت: اول بیا پیش من.
جیرجیرک گفت: ببخشید من لانه ام خراب شده و چیزی برای خوردن ندارم. تا بهار باید پیش شما بمانم. اما یک نفر از این مهمانی خوشحال نبود ...
⭕️ مرغ مزرعه مادر بهتریه
توی یک مزرعه سر سبز و قشنگ خانم مرغه دنبال یک آشیونه می گشت.
سحر و سپهر که با پدرشون توی انبار رفته بودند، خانم مرغه را دیدند که روی چند تخم نشسته بود. سپهر و سحر از آن روز به بعد هر روز چند بار برای دیدن خانم مرغه می رفتند. اماخانم مرغه برای خوردن آب و دونه بلند نمی شد....
⭕ نصف نیم وجبی
توی یه گندمزار، یه سرزمین سرسبز و زیبا وجود داشت که در اون آدم کوچولوها زندگی میکردن و چون خیلی کوچولو بودن بهشون نیموجبی میگفتن. در بین نیم وجبیها یکی بود که از همه کوچیکتر بود و اسمش رو گذاشته بودن: نصف نیموجبی!
نیموجبیها «نصف نیموجبی» رو مسخره میکردن؛ چون از همه کوچولوتر بود، اما نصف نیموجبی همهی مردم سرزمینش رو خیلی دوست داشت. تا اینکه یه روز نیموجبیها به کمک نصف نیموجبی نیاز پیدا کردن... به نظرتون نصف نیموجبی کمکشون کرد؟
*******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
***
⭕️دوستی سلامتی میاره
پاییز بود. همه ی همسایه ها لانه های شان را تمیز کرده بودند.
یک روز خاله جیرجیرک، بقچه به دست بچه به بغل به باغچه آمد. ملخک، سنجاقک و خاله مورچه ریزه همه و همه خوشحال شده بودند.
خاله مورچه ریزه گفت: اول بیا پیش من.
جیرجیرک گفت: ببخشید من لانه ام خراب شده و چیزی برای خوردن ندارم. تا بهار باید پیش شما بمانم. اما یک نفر از این مهمانی خوشحال نبود ...
⭕️ مرغ مزرعه مادر بهتریه
توی یک مزرعه سر سبز و قشنگ خانم مرغه دنبال یک آشیونه می گشت.
سحر و سپهر که با پدرشون توی انبار رفته بودند، خانم مرغه را دیدند که روی چند تخم نشسته بود. سپهر و سحر از آن روز به بعد هر روز چند بار برای دیدن خانم مرغه می رفتند. اماخانم مرغه برای خوردن آب و دونه بلند نمی شد....
⭕ نصف نیم وجبی
توی یه گندمزار، یه سرزمین سرسبز و زیبا وجود داشت که در اون آدم کوچولوها زندگی میکردن و چون خیلی کوچولو بودن بهشون نیموجبی میگفتن. در بین نیم وجبیها یکی بود که از همه کوچیکتر بود و اسمش رو گذاشته بودن: نصف نیموجبی!
نیموجبیها «نصف نیموجبی» رو مسخره میکردن؛ چون از همه کوچولوتر بود، اما نصف نیموجبی همهی مردم سرزمینش رو خیلی دوست داشت. تا اینکه یه روز نیموجبیها به کمک نصف نیموجبی نیاز پیدا کردن... به نظرتون نصف نیموجبی کمکشون کرد؟
*******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
40:18
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه