شب رؤیایی برنامهایه که همزمان از برنامهی کاربردی و پایگاه اینترنتی ایرانصدا و شبکهی تلویزیونی پویا پخش میشه. شما میتونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10 شب در شبکهی پویا ببینید... با شب رؤیایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕ ناخدا سارا
«سارا کوچولو» همراه پدر و مادرش با هم زندگی میکردن. پدر سارا «ناخدای کشتی» بود و بهخاطر شغلش خیلی نمیتونست توی خونه باشه. بابای سارا روزای زیادی روی کشتی بود و بعد از اون میاومد خونه و چند روزی کنار خونوادهاش میموند... .
⭕️ من این کار رو نکردم
بنیتا و سپنتا مسئولیت کارهاشون رو بر عهده نمی گیرن و همه تقصیرا رو گردن بقیه میندازن. نظر شما چیه؟
⭕ مرغ زیرک
پرندهای به نام هدهد در باغی در شهر کابل خانه داشت. پیرزنی در آن باغ زندگی میکرد که به هدهد غذا میداد.
پیرزن روزی هدهد را دید و به او هشدار داد که بچهها دارند برای گرفتن پرندهها تله میگذراند. اما هدهد گفت که من بسیار باهوشم و هرگز به دام نمیافتم.
ظهر که شد، بچهها به خانههایشان رفتند. هدهد هم پایین آمد تا دانهها را بخورد، اما حواسش پرت شد و پایش به یک تور نازک گیر کرد... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رویایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕ ناخدا سارا
«سارا کوچولو» همراه پدر و مادرش با هم زندگی میکردن. پدر سارا «ناخدای کشتی» بود و بهخاطر شغلش خیلی نمیتونست توی خونه باشه. بابای سارا روزای زیادی روی کشتی بود و بعد از اون میاومد خونه و چند روزی کنار خونوادهاش میموند... .
⭕️ من این کار رو نکردم
بنیتا و سپنتا مسئولیت کارهاشون رو بر عهده نمی گیرن و همه تقصیرا رو گردن بقیه میندازن. نظر شما چیه؟
⭕ مرغ زیرک
پرندهای به نام هدهد در باغی در شهر کابل خانه داشت. پیرزنی در آن باغ زندگی میکرد که به هدهد غذا میداد.
پیرزن روزی هدهد را دید و به او هشدار داد که بچهها دارند برای گرفتن پرندهها تله میگذراند. اما هدهد گفت که من بسیار باهوشم و هرگز به دام نمیافتم.
ظهر که شد، بچهها به خانههایشان رفتند. هدهد هم پایین آمد تا دانهها را بخورد، اما حواسش پرت شد و پایش به یک تور نازک گیر کرد... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رویایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
43:01



کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان