شب رؤیایی برنامهایه که همزمان از برنامهی کاربردی و پایگاه اینترنتی ایرانصدا و شبکهی تلویزیونی پویا پخش میشه. شما میتونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10 شب در شبکهی پویا ببینید... با شب رؤیایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕ ساعت خواب
«جغد» و «خفاش» و «خرگوش» سه تا دوست صمیمی بودند که توی یه جنگل بزرگ زندگی میکردند. اونها باهم بازی میکردند و خیلی هم بهشون خوش میگذشت، اما یه مشکلی وجود داشت؛ ساعت خواب اونها با هم فرق میکرد.
⭕️ بهترین دوست
مرد دستفروشی به نام حمید در شهری زندگی میکرد. او دوست بسیار خوبی به نام مجید داشت که مردی روستایی بود. روزی مجید از ده سبد سیبی برای حمید فرستاد و پیغام داد که میخواهد فردا شب به منزل حمید برود. سرانجام مجید به منزل دوستش رسید، اما... .
⭕️ فلانی آفتابی شد.
میگن، اگه کسی چهل روز پشت سر هم جلوی در خونهاش رو آبوجارو کنه، «حضرت خضر» به دیدنش میآد و آرزوهاش رو برآورده میکنه.
سیونه روز بود که مرد بیچاره هر روز، صبح خیلی زود از خواب بیدار میشد و جلوی در خونهش رو آب میپاشید و جارو میکرد. اون از فقر رنج میکشید. به خودش گفته بود: «اگه خضر رو ببینم، به اون میگم که دلم میخواد ثروتمند بشم. مطمئنم که تمام بدبختیها و گرفتاریهام از بیپولیه.» روز چهلم فرارسید. هنوز هوا تاریک و روشن بود که مشغول جارو کردن شد... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕ ساعت خواب
«جغد» و «خفاش» و «خرگوش» سه تا دوست صمیمی بودند که توی یه جنگل بزرگ زندگی میکردند. اونها باهم بازی میکردند و خیلی هم بهشون خوش میگذشت، اما یه مشکلی وجود داشت؛ ساعت خواب اونها با هم فرق میکرد.
⭕️ بهترین دوست
مرد دستفروشی به نام حمید در شهری زندگی میکرد. او دوست بسیار خوبی به نام مجید داشت که مردی روستایی بود. روزی مجید از ده سبد سیبی برای حمید فرستاد و پیغام داد که میخواهد فردا شب به منزل حمید برود. سرانجام مجید به منزل دوستش رسید، اما... .
⭕️ فلانی آفتابی شد.
میگن، اگه کسی چهل روز پشت سر هم جلوی در خونهاش رو آبوجارو کنه، «حضرت خضر» به دیدنش میآد و آرزوهاش رو برآورده میکنه.
سیونه روز بود که مرد بیچاره هر روز، صبح خیلی زود از خواب بیدار میشد و جلوی در خونهش رو آب میپاشید و جارو میکرد. اون از فقر رنج میکشید. به خودش گفته بود: «اگه خضر رو ببینم، به اون میگم که دلم میخواد ثروتمند بشم. مطمئنم که تمام بدبختیها و گرفتاریهام از بیپولیه.» روز چهلم فرارسید. هنوز هوا تاریک و روشن بود که مشغول جارو کردن شد... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
43:12
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

