جیرجیرک فقط و فقط جیرجیر می کرد.
همه ی دوستانش می خواستند با او بازی کنند ولی او اصلا بازی کردن را دوست نداشت.
فقط می خواست از صبح تا شب. از شب تا صبح، جیرجیر کند. آواز بخواند و بخواند. نه کاری نه استراحتی ...
همه ی دوستانش می خواستند با او بازی کنند ولی او اصلا بازی کردن را دوست نداشت.
فقط می خواست از صبح تا شب. از شب تا صبح، جیرجیر کند. آواز بخواند و بخواند. نه کاری نه استراحتی ...
صداها
-
عنوانزمان
-
13:14
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه