پدر کیانا و آدرینا سیگار می کشید.
پدر، خیلی سرفه می کرد. دخترها می خواستند کاری کنند تا پدرشان دیگر سیگار نکشد.
زیرسیگاری هم دیگر از دست سیگارهای پدر دخترها خسته شده بود ...
پدر، خیلی سرفه می کرد. دخترها می خواستند کاری کنند تا پدرشان دیگر سیگار نکشد.
زیرسیگاری هم دیگر از دست سیگارهای پدر دخترها خسته شده بود ...
صداها
-
عنوانزمان
-
11:09
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه