فقیری از کنار دکان کبابی عبور می کرد. بوی کباب همه جا پخش شده بود و پیرزن بسیار گرسنه بود.
پیرزن فقیر نان خشکی که داشت را روی دود کباب گرفت و خورد. اما مرد کباب فروش به پیرزن گفت که باید پول دود کباب را بپردازد...
داستان "بوی کباب و صدای سکه" در شبکه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.
پیرزن فقیر نان خشکی که داشت را روی دود کباب گرفت و خورد. اما مرد کباب فروش به پیرزن گفت که باید پول دود کباب را بپردازد...
داستان "بوی کباب و صدای سکه" در شبکه رادیویی سلامت تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
11:02
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه