پاییز شده بود و خاله زنبوره داشت خودش را برای پاییز آماده می کرد.
خاله زنبور داشت کارهایش را انجام می داد که یک برگ زرد روی بالش افتاد. زنبور عصبانی شد و گفت: اگر باز هم مزاحم من بشوی تو را نیش می زنم ...
خاله زنبور داشت کارهایش را انجام می داد که یک برگ زرد روی بالش افتاد. زنبور عصبانی شد و گفت: اگر باز هم مزاحم من بشوی تو را نیش می زنم ...
صداها
-
عنوانزمان
-
11:59
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه