مداد مهربان دلش می خواست به همه کمک کند.
مداد مهربان یک روز بهاری از جامدادی بیرون پرید و رفت تا به همه کمک کند.
مداد رفت و رفت تا به خاله پیرزن رسید. خاله پیرزن می خواست آش بپزد ولی قابلمه ی بزرگ نداشت ...
مداد مهربان یک روز بهاری از جامدادی بیرون پرید و رفت تا به همه کمک کند.
مداد رفت و رفت تا به خاله پیرزن رسید. خاله پیرزن می خواست آش بپزد ولی قابلمه ی بزرگ نداشت ...
صداها
-
عنوانزمان
-
12:08
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه