زرافه کوچولو آرزوهای عجیب و غریبی داشت.
یک شب زرافه کوچولو روی تختش دراز کشیده بود و به آسمان نگاه می کرد.
او آرزو کرد کاش گردنش آنقدر دراز شود که به ستاره ها برسد ...
یک شب زرافه کوچولو روی تختش دراز کشیده بود و به آسمان نگاه می کرد.
او آرزو کرد کاش گردنش آنقدر دراز شود که به ستاره ها برسد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
11:49
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه