برف آمده بود و مهد کودک مریم کوچولو هم تعطیل شده بود.
مریم کوچولو از پنجره بیرون را نگاه کرد. برف دانه دانه روی زمین می نشست. مریم خیلی خوشحال بود.
او شروع کرد به نقاشی کشیدن. پدربزرگ هم رفت تا برف ها را پارو کند ...
مریم کوچولو از پنجره بیرون را نگاه کرد. برف دانه دانه روی زمین می نشست. مریم خیلی خوشحال بود.
او شروع کرد به نقاشی کشیدن. پدربزرگ هم رفت تا برف ها را پارو کند ...
صداها
-
عنوانزمان
-
12:10
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه