عید نزدیک بود و تارا کوچولو منتظر بود.
تارا با پدر و مادرش به بازار برای خرید عید رفته بودند که به غرفه ی احسان و نیکوکاری رسیدند.
تارا از پدرش درباره نیکوکاری سوال کرد ...
تارا با پدر و مادرش به بازار برای خرید عید رفته بودند که به غرفه ی احسان و نیکوکاری رسیدند.
تارا از پدرش درباره نیکوکاری سوال کرد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
13:52
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه