پسرک هر روز پای درخت سیب می رفت بازی می کرد و سیب می خورد.
پسر بزرگ تر شد و کمتر با درخت بازی می کرد. یک روز پسر پیش درخت آمد. او بزرگ تر شده بود اما غمگین بود چون پولی نداشت. درخت سیب هایش را به او داد تا بفروشد ...
_ این قصه، برداشتی است از اثر، (درخت بخشنده) نوشته ش سیلور استاین.
_ این برنامه به مناسبت روز درختکاری تهیه و تولید شده است.
پسر بزرگ تر شد و کمتر با درخت بازی می کرد. یک روز پسر پیش درخت آمد. او بزرگ تر شده بود اما غمگین بود چون پولی نداشت. درخت سیب هایش را به او داد تا بفروشد ...
_ این قصه، برداشتی است از اثر، (درخت بخشنده) نوشته ش سیلور استاین.
_ این برنامه به مناسبت روز درختکاری تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
13:56
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان