هرگاه افرادی که علم و تخصص و کار درستی ندارند، برای جبران کمبودهایشان، خودشان را به انسان های خوشنام و صاحب عمل نسبت دهند، از این ضرب المثل استفاده میشه: «از قاطر پرسیدن بابات کی بود؟ گفت: مادرم اسب بود.»
این مثل داستانی دارد.
«ضرب المثل» سخن کوتاه و مشهوری است که به مفهومی عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره می کند و جای توضیح بیشتر را می گیرد. در برنامه «یک داستان، یک ضرب المثل» به بررسی این قصه های پندآموز می پردازیم. از جمله هزاران ضرب المثل فارسی و ایرانی می توانیم به ضرب المثل «از قاطر پرسیدن بابات کی بود؟ گفت: مادرم اسب بود.» اشاره کنیم. این مثل داستانی دارد.
روزی از روزها جوانی به خواستگاری دختری از خانواده ای ثروتمند رفت. پدر خانواده از پسر سوال هایی را پرسید؛ ولی هر چیزی که از او در مورد خودش می پرسید، پسر جواب سربالا می داد. به طور مثال از او پرسید که شغلت چیست؟ در جواب شنید که ما، جَد در جَد اهل کاسبی هستیم، پدربزرگم معماری معروف بود و....
این مثل داستانی دارد.
«ضرب المثل» سخن کوتاه و مشهوری است که به مفهومی عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره می کند و جای توضیح بیشتر را می گیرد. در برنامه «یک داستان، یک ضرب المثل» به بررسی این قصه های پندآموز می پردازیم. از جمله هزاران ضرب المثل فارسی و ایرانی می توانیم به ضرب المثل «از قاطر پرسیدن بابات کی بود؟ گفت: مادرم اسب بود.» اشاره کنیم. این مثل داستانی دارد.
روزی از روزها جوانی به خواستگاری دختری از خانواده ای ثروتمند رفت. پدر خانواده از پسر سوال هایی را پرسید؛ ولی هر چیزی که از او در مورد خودش می پرسید، پسر جواب سربالا می داد. به طور مثال از او پرسید که شغلت چیست؟ در جواب شنید که ما، جَد در جَد اهل کاسبی هستیم، پدربزرگم معماری معروف بود و....
صداها
-
عنوانزمان
-
6:40
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان