پیرمردی بود که دختر ی زیبا به نام «گِرِتِل» داشت و تنها آرزویش برای او این بود که ازدواج کند. روزی پسری به خواستگاری گرتل آمد و پیرمرد بدون آن که نظر دخترش را درباره ازدواج با آن پسر بپرسد، با خواستگاری اش موافقت کرد؛ تا اینکه روزی....
کودکان با شنیدن این داستان می آمورند که به راحتی و از روی ظاهر کسی به او اعتماد و اطمینان نکنند.
کودکان با شنیدن این داستان می آمورند که به راحتی و از روی ظاهر کسی به او اعتماد و اطمینان نکنند.
صداها
-
عنوانزمان
-
13:21
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان