آرزوی پیرمرد

  • 1 قطعه
  • 16:01 مدت زمان
  • 200 دریافت شده
پیرمردی بود که غُده ای برآمده زیر گلویش درآورده بود. به همین دلیل غذا خوردن برایش سخت شده بود و دیگران هم به خاطر ظاهرش، او را مسخره می کردند؛ او از این موضوع ناراحت بود و آرزوی روزی را داشت که دیگر آن غده را نداشته باشد....
کودکان با شنیدن این داستان، با زبانی ساده و روان به نتیجه زشت طمع کاری و حریص بودن پِی می برند.

*داستان «آرزوی پیرمرد» از قصه های کشور کُره است.

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع