در دهکده ای کوچک پیرزنی زندگی می کرد که ثروت زیادی نداشت؛ اما یک گاو داشت که آن را خیلی دوست می داشت. پیرزن هر روز صبح شیر گاوش را می دوشید و شیر تازه را برای فروش به شهر می برد. یکی از روزها وقتی پیرزن شیر گاو را دوشید، از گاو خواست تا....
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که بی اجازه دست به وسایل دیگران نزنند.
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که بی اجازه دست به وسایل دیگران نزنند.
صداها
-
عنوانزمان
-
15:16
کاربر مهمان