دوستم با دستت
دوستم با مویت
می زنی من را گاه
بر سرت بر رویت
دوستم با دستت
دوستم با مویت
می زنی من را گاه
بر سرت بر رویت
کوچکم من امّا
قدرتم بسیار است
درد و بیماری از
کار من بیزار است
می شناسی من را
می شناسی من را
اسم من صابون است
دل بیماری از
دست من پرخون است
دل بیماری از
دست من پرخون است
دوستم با دستت
دوستم با مویت
دوستم با دستت
دوستم با مویت
دوستم با مویت
می زنی من را گاه
بر سرت بر رویت
دوستم با دستت
دوستم با مویت
می زنی من را گاه
بر سرت بر رویت
کوچکم من امّا
قدرتم بسیار است
درد و بیماری از
کار من بیزار است
می شناسی من را
می شناسی من را
اسم من صابون است
دل بیماری از
دست من پرخون است
دل بیماری از
دست من پرخون است
دوستم با دستت
دوستم با مویت
دوستم با دستت
دوستم با مویت
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان