من و این غصه که بابا به کجا رفت و نیامد
به که گویم ز که پرسم که چرا رفت و نیامد
چه غریب است و پریشان شب تاریک اسیران
سَر مردان به سر نِی، سَر زن ها به گریبان...
من و این غصه که بابا به کجا رفت و نیامد
به که گویم ز که پرسم که چرا رفت و نیامد
چه غریب است و پریشان شب تاریک اسیران
سر مردان به سر نِی، سر زن ها به گریبان
نفسی آهِ اسیران، نفسی داغ شهیدان
شب این جمع پریشان به چه حالی به سرآید
چه غریبانه خدایا! همه تن چشم و دریغا!
که نه آقای برادر، نه صدای پدر آید
به که گویم ز که پرسم که چرا رفت و نیامد
چه غریب است و پریشان شب تاریک اسیران
سَر مردان به سر نِی، سَر زن ها به گریبان...
من و این غصه که بابا به کجا رفت و نیامد
به که گویم ز که پرسم که چرا رفت و نیامد
چه غریب است و پریشان شب تاریک اسیران
سر مردان به سر نِی، سر زن ها به گریبان
نفسی آهِ اسیران، نفسی داغ شهیدان
شب این جمع پریشان به چه حالی به سرآید
چه غریبانه خدایا! همه تن چشم و دریغا!
که نه آقای برادر، نه صدای پدر آید
کاربر مهمان
کاربر مهمان