زنگی جون، یک مار زنگی بود. او دلش می خواست با موش موشی و سنجاب قایم باشک بازی کند.
دوستان زنگی دلشان می خواست با زنگی قایم موشک بازی کنند. ولی دم زنگی صدا می داد و زود همه او را پیدا می کردند ...
دوستان زنگی دلشان می خواست با زنگی قایم موشک بازی کنند. ولی دم زنگی صدا می داد و زود همه او را پیدا می کردند ...
صداها
-
عنوانزمان
-
10:11
کاربر مهمان