در زمان های قدیم سقای فقیری بود که خر لاغر و ضعیفی داشت. او مجبور بود که هر روز کوزه های پر از آب را روی خرش بگذارد تا برای فروش به شهر ببرد؛ اما سقا درآمد خوبی نداشت و نمی توانست برای خر بیچاره اش غذای کافی تهیه کند، به همین دلیل خرش...
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که از داشته هایشان لذت ببرند و حسرت زندگی دیگران را نخورند.
* سقا: کسی که آب می فروشد
* داستان «مرد سقا» از کتاب «مثنوی معنوی مولانا» انتخاب شده است.
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که از داشته هایشان لذت ببرند و حسرت زندگی دیگران را نخورند.
* سقا: کسی که آب می فروشد
* داستان «مرد سقا» از کتاب «مثنوی معنوی مولانا» انتخاب شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
14:29
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان