بع بع حسن کو؟ حسن بیا به این سو!
گرسنه و بی تابم، بِده غذا و آبم
فدای اون صدات! بیا اینم غذات
ای باد پُر هیاهو، سریعی مثل آهو
به این طرف رسیدی، ببعی جونو ندیدی؟...
بع بع حسن کو؟ حسن بیا به این سو!
گرسنه و بی تابم، بِده غذا و آبم
فدای اون صدات! بیا اینم غذات
ای باد پُر هیاهو، سریعی مثل آهو
به این طرف رسیدی، ببعی جونو ندیدی؟
تا اینجا که رسیدم، هیچ بره ای ندیدم!
برو بپرس تو از ماه، باید بری از این راه
ای ماه مهربونی! چراغ آسمونی
حریر نوره رختت، تو آسمونه تختت
چقدر قشنگ و زیبا، نشستی روی ابرا
از آسمون ستاره، تو دامنت میباره
ماه قشنگ، ستاره ها رو چیدی، ببعی جونو ندیدی؟
تا من ستاره چیدم، نور به زمین تابیدم
به این طرف رسیدم، ببعی نازو دیدم
دیدم که توی باغه، کنار یه الاغه
با الاغه غذا خورد، شبدر و یونجه تُرد
حالا ببعی خسته، زیر درخت نشسته
آی شکمو!
ای ببعی ناقلا! بازیگوشه سر به هوا
مو فرفری سُم حنایی، بدون من نرو جایی!
این ور و اون ور نرو، گرگه می دزده تو رو
الهی صد هزار بار، سپاسِ پروردگار
که سالمی دوباره، ببعی آتیش پاره
از این به بعد همیشه، تو کوه و دشت و بیشه
بمون کنار دستم، مواظب تو هستم
گرسنه و بی تابم، بِده غذا و آبم
فدای اون صدات! بیا اینم غذات
ای باد پُر هیاهو، سریعی مثل آهو
به این طرف رسیدی، ببعی جونو ندیدی؟...
بع بع حسن کو؟ حسن بیا به این سو!
گرسنه و بی تابم، بِده غذا و آبم
فدای اون صدات! بیا اینم غذات
ای باد پُر هیاهو، سریعی مثل آهو
به این طرف رسیدی، ببعی جونو ندیدی؟
تا اینجا که رسیدم، هیچ بره ای ندیدم!
برو بپرس تو از ماه، باید بری از این راه
ای ماه مهربونی! چراغ آسمونی
حریر نوره رختت، تو آسمونه تختت
چقدر قشنگ و زیبا، نشستی روی ابرا
از آسمون ستاره، تو دامنت میباره
ماه قشنگ، ستاره ها رو چیدی، ببعی جونو ندیدی؟
تا من ستاره چیدم، نور به زمین تابیدم
به این طرف رسیدم، ببعی نازو دیدم
دیدم که توی باغه، کنار یه الاغه
با الاغه غذا خورد، شبدر و یونجه تُرد
حالا ببعی خسته، زیر درخت نشسته
آی شکمو!
ای ببعی ناقلا! بازیگوشه سر به هوا
مو فرفری سُم حنایی، بدون من نرو جایی!
این ور و اون ور نرو، گرگه می دزده تو رو
الهی صد هزار بار، سپاسِ پروردگار
که سالمی دوباره، ببعی آتیش پاره
از این به بعد همیشه، تو کوه و دشت و بیشه
بمون کنار دستم، مواظب تو هستم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه