قارقاریان کلاغ خبرچین جنگل بلوطستان بود. او در شب عروسی هدهدبانو با زَررَرتاج خان خبرچینی کرد و دعوایی راه انداخت که نپرس. این بزن اون بزن.
ولی یک شب قاقارباجی خانوم، مادربزرگ قارقاریان به خواب نوه اش آمد و گفت: قارقار نوه ی عزیزم دیگه وقتشه که دست از خبرچینی برداری. آخه توخسته نشدی؟ بسه دیگه ...
قارقاریان از آن شب به بعد تصمیم گرفت دست از خبرچینی و دروغ بردارد.
او یک کلاس آواز در جنگل راه انداخت و همه ی حیوانات در کلاس آواز او شرکت کردند. اما چه کلاسی!! بشنوید تا متوجه بشوید از این کلاس چه ماجراهایی که در نیامد ...
ولی یک شب قاقارباجی خانوم، مادربزرگ قارقاریان به خواب نوه اش آمد و گفت: قارقار نوه ی عزیزم دیگه وقتشه که دست از خبرچینی برداری. آخه توخسته نشدی؟ بسه دیگه ...
قارقاریان از آن شب به بعد تصمیم گرفت دست از خبرچینی و دروغ بردارد.
او یک کلاس آواز در جنگل راه انداخت و همه ی حیوانات در کلاس آواز او شرکت کردند. اما چه کلاسی!! بشنوید تا متوجه بشوید از این کلاس چه ماجراهایی که در نیامد ...
از ایرانصدا بشنوید
وقتی قارقاریان دست از خبرچینی برمی داره چه اتفاقات خنده داری که نمی افته ..
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
تا کنون نظری ثبت نشده است