وارطان خیلی حریص بود. او پوست گوسفندی که خودش بزرگ کرده بود را به همسایه ی کلاه دوزش داد تا برایش یک کلاه بدوزد.
او به همسایه گفت: می تونی برام دو تا کلاه درست کنی؟
همسایه سری تکان داد و: گفت هی! باشه. می شه ولی ...
او به همسایه گفت: می تونی برام دو تا کلاه درست کنی؟
همسایه سری تکان داد و: گفت هی! باشه. می شه ولی ...
صداها
-
عنوانزمان
-
13:52
کاربر مهمان