شیر کوچولو توی قفس بود؛ یه قفس کوچولو.
شیر کوچولو فقط میتونست ده قدم راه بره. اگه میخواست بیشتر بره، سرش به میلهی قفس میخورد: «دنگ!»
یک روز نگهبان درِ قفس شیر کوچولو رو باز گذاشت... .
***
این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده است.
شیر کوچولو فقط میتونست ده قدم راه بره. اگه میخواست بیشتر بره، سرش به میلهی قفس میخورد: «دنگ!»
یک روز نگهبان درِ قفس شیر کوچولو رو باز گذاشت... .
***
این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
4:04
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه