ضربالمثل «چه کشکی، چه پشمی؟» دربارهی انسانهایی به کار میره که برای رفع سختی و مشکلاتشون از دیگران کمک میگیرن و در ازای کمک اونها، بهشون وعده و وعید میدن؛ ولی زمانی که مشکلشون حل شد، وعدهها رو فراموش میکنن.
ضربالمثل» سخن کوتاه و مشهوریه که به مفهومی عبرتآمیز یا گفتاری نکتهآموز اشاره میکنه و جای توضیح بیشتر رو میگیره. در برنامهی «یک داستان، یک ضربالمثل» این قصههای پندآموز رو بررسی میکنیم. از هزاران ضربالمثل فارسی و ایرانی، میتونیم به «چه کشکی، چه پشمی؟» اشاره کنیم. این مثل داستانی داره:
چوپانی گلهاش رو به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از اون بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی درگرفت. خواست پایین بیاد، اما ترسید. باد شاخهای رو که چوپان روی اون بود به این طرف و اون طرف میبرد. چوپان دید نزدیکه که بیفته و دست و پاش بشکنه. ناامید شد و رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا! گَلهام نذر تو، برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.» باد کمی آروم گرفت و چوپان به شاخهی قویتری دست زد و جای پایی پیدا کرد و ... .
ضربالمثل» سخن کوتاه و مشهوریه که به مفهومی عبرتآمیز یا گفتاری نکتهآموز اشاره میکنه و جای توضیح بیشتر رو میگیره. در برنامهی «یک داستان، یک ضربالمثل» این قصههای پندآموز رو بررسی میکنیم. از هزاران ضربالمثل فارسی و ایرانی، میتونیم به «چه کشکی، چه پشمی؟» اشاره کنیم. این مثل داستانی داره:
چوپانی گلهاش رو به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از اون بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی درگرفت. خواست پایین بیاد، اما ترسید. باد شاخهای رو که چوپان روی اون بود به این طرف و اون طرف میبرد. چوپان دید نزدیکه که بیفته و دست و پاش بشکنه. ناامید شد و رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا! گَلهام نذر تو، برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.» باد کمی آروم گرفت و چوپان به شاخهی قویتری دست زد و جای پایی پیدا کرد و ... .
صداها
-
عنوانزمان
-
4:36
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان