چه کشکی، چه پشمی؟

  • 1 قطعه
  • 4:36 مدت زمان
  • 106 دریافت شده
ضرب‌المثل «چه کشکی، چه پشمی؟» درباره‌ی انسان‌هایی به کار می‌‎ره که برای رفع سختی و مشکلاتشون از دیگران کمک می‌‌گیرن و در ازای کمک اونها، بهشون وعده و وعید می‌دن؛ ولی زمانی که مشکلشون حل شد، وعده‌‌ها رو فراموش می‌کنن.
ضرب‌‌‌‌المثل» سخن کوتاه و مشهوریه که به مفهومی عبرت‌‌‌آمیز یا گفتاری نکته‌‌‌آموز اشاره می‌‌‌کنه و جای توضیح بیشتر رو می‌‌‌‌گیره. در برنامه‌‌ی «یک داستان، یک ضرب‌‌‌‌المثل» این قصه‌‌‌‌های پندآموز رو بررسی می‌کنیم. از هزاران ضرب‌‌‌المثل فارسی و ایرانی، می‌‌‌تونیم به «چه کشکی، چه پشمی؟» اشاره کنیم. این مثل داستانی داره:
چوپانی گله‌اش رو به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از اون بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی درگرفت. خواست پایین بیاد، اما ترسید. باد شاخه‌ای رو که چوپان روی اون بود به این طرف و اون طرف می‌برد. چوپان دید نزدیکه که بیفته و دست و پاش بشکنه. ناامید شد و رو به بالا کرد و گفت: «ای خدا! گَله‌ام نذر تو، برای اینکه از درخت سالم پایین بیایم.» باد کمی آروم گرفت و چوپان به شاخه‌ی قوی‌تری دست زد و جای پایی پیدا کرد و ... .

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    خیلی بد
  • کاربر مهمان
    خیلی خوب
  • کاربر مهمان
    من چیزهای جالبی یاد گرفتم اما داستان کوتاه😐
دسترسی سریع