ترانه درمورد قاصدک زیبا و بیکلام همین ترانه
صبح شد و آفتاب از سفر شب رسید
بر سر و روی زمین دست نوازش کشید
قاصدکی با شتاب همسفر باد شد
چرخ زد و چرخ زد شاد شد و شاد شد
چون به هوا پرکشید کرد به پایین نگاه
گفت که من میروم تا برسم پیش ماه
کرد به بالا نگاه باز میان فضا
گفت به شرمندگی ماه کجا من کجا
صبح شد و آفتاب از سفر شب رسید
بر سر و روی زمین دست نوازش کشید
قاصدکی با شتاب همسفر باد شد
چرخ زد و چرخ زد شاد شد و شاد شد
چون به هوا پرکشید کرد به پایین نگاه
گفت که من میروم تا برسم پیش ماه
کرد به بالا نگاه باز میان فضا
گفت به شرمندگی ماه کجا من کجا
کاربر مهمان