بچههای خوب، این شعر دربارهی دوستی دو درخت کاج و کمک آنها به همدیگر است. این شعر در کتاب فارسی دورهی ابتدایی هم وجود دارد.
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده، دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانهی باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت: ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تأمل کن
ریشههایم ز خاک بیرون است
چندروزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی
دوستی را نمیبرم از یاد
شاید این اتفاق هم، روزی
ناگهان از برای من افتاد
مهربانی به گوش باد رسید
باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیبدیدهی ما هم
کمکَمَک پا گرفت و سالم شد!
میوهی کاجها فرو میریخت
دانهها ریشه میزدند آسان
ابر، باران رساند و چندی بعد
دِه ما، نام یافت «کاجستان»
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده، دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانهی باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت: ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تأمل کن
ریشههایم ز خاک بیرون است
چندروزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی
دوستی را نمیبرم از یاد
شاید این اتفاق هم، روزی
ناگهان از برای من افتاد
مهربانی به گوش باد رسید
باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیبدیدهی ما هم
کمکَمَک پا گرفت و سالم شد!
میوهی کاجها فرو میریخت
دانهها ریشه میزدند آسان
ابر، باران رساند و چندی بعد
دِه ما، نام یافت «کاجستان»
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه