مامانم چرخ خیاطی داره. میخوام این شعرو براش بخونم. شما هم بخونید.
همیشه چرخِ خیاطی
با مامانام حرف میزنه
صداش کُلفته، اما من
فکر می کنم که اون زنه
حرف میزنه، بلندبلند
پارچهها رو کوک میزنه
مثل یه مرغ شکمو
که رو زمین نوک میزنه
چرخ مامان اخم میکنه
وقتی که من جلوش میرم
میگه: نیا جلو، یهوقت
دستتو من گاز میگیرم
مامان میگه که چرخ من
رفیق خوب و نازمه
پیرشده اما هنوزَم
یه تیکه از جهازمه
همیشه چرخِ خیاطی
با مامانام حرف میزنه
صداش کُلفته، اما من
فکر می کنم که اون زنه
حرف میزنه، بلندبلند
پارچهها رو کوک میزنه
مثل یه مرغ شکمو
که رو زمین نوک میزنه
چرخ مامان اخم میکنه
وقتی که من جلوش میرم
میگه: نیا جلو، یهوقت
دستتو من گاز میگیرم
مامان میگه که چرخ من
رفیق خوب و نازمه
پیرشده اما هنوزَم
یه تیکه از جهازمه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه