مادرم، دوستت دارم. این شعر را به همهی مادرها هدیه میکنیم.
گویند مرا چو زاد مادر
بیدار نشست و خفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچهی گل شکفتن آموخت
دستم بگرفت و پابهپا برد
تا شیوهی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
گویند مرا چو زاد مادر
بیدار نشست و خفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچهی گل شکفتن آموخت
دستم بگرفت و پابهپا برد
تا شیوهی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه