بچهها در این شعر، گوشههایی از لطف و مهربانی خداوند به تصویر کشیده میشود.
با حضور آفتاب مهربان
زندگی در شهر، جاری میشود
در میان تار و پود زندگی
هرکسی، مشغول کاری میشود
صبح با آن دستخط عالیاش
مینویسد «بای» بسماللّه را
صبح، یعنی زندگی آغاز شد
باز هم با عطر خوشبوی خدا
او که در اینجا و آنجا پیش ماست
او که یک نقشش پَر طاووسهاست
خالق هفتآسمان و این زمین
صاحب مرجان اقیانوسهاست
بی خدا، پیداشده گم میشود
با خدا، گمگشته پیدا میشود
قفل سخت مشکلات زندگی
با کلید یاد او، وا میشود
دردهای لاعلاج و بیدوا
با خدا یکباره درمان میشود
با خدا، مشکلترین کارها
مثل آبِ خوردن، آسان میشود
با حضور آفتاب مهربان
زندگی در شهر، جاری میشود
در میان تار و پود زندگی
هرکسی، مشغول کاری میشود
صبح با آن دستخط عالیاش
مینویسد «بای» بسماللّه را
صبح، یعنی زندگی آغاز شد
باز هم با عطر خوشبوی خدا
او که در اینجا و آنجا پیش ماست
او که یک نقشش پَر طاووسهاست
خالق هفتآسمان و این زمین
صاحب مرجان اقیانوسهاست
بی خدا، پیداشده گم میشود
با خدا، گمگشته پیدا میشود
قفل سخت مشکلات زندگی
با کلید یاد او، وا میشود
دردهای لاعلاج و بیدوا
با خدا یکباره درمان میشود
با خدا، مشکلترین کارها
مثل آبِ خوردن، آسان میشود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:38
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه