بچههای عزیز در این شعر، با خانم خرسه و بچهی کوچکش آشنا میشویم که تمام زمستان را در غار قشنگشان میخوابند تا با آغاز فصل بهار، از خواب زمستانی بیدار شوند.
هیس و هیس و هیس
بی سروصدا
یک خانم خرسه
خوابیده اینجا
خوابیده توی
یک عالمه مو
انگار که رفته
زیر یک پتو
بچهی خود را
گرفته بغل
انگار که او هست
یک کوزه عسل
خانهی آنها
محکم و سنگیست
یک غار بزرگ
به چه قشنگیست
دوتایی خوابند
توی دل غار
تا که بیاید
دوباره بهار
هیس و هیس و هیس
بی سروصدا
یک خانم خرسه
خوابیده اینجا
خوابیده توی
یک عالمه مو
انگار که رفته
زیر یک پتو
بچهی خود را
گرفته بغل
انگار که او هست
یک کوزه عسل
خانهی آنها
محکم و سنگیست
یک غار بزرگ
به چه قشنگیست
دوتایی خوابند
توی دل غار
تا که بیاید
دوباره بهار
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه