مرد خارکنی بود، که خری داشت و از خرش خیلی کار می کشید و درست و حسابی به حیوان غذا نمی داد. تا اینکه خر تصمیم گرفت خودش را به ناخوشی بزند و خارکن که نمی خواست خر مریض را نگه دارد، او را در بیابان رها کرد و برگشت.
خر به جنگلی رسید و چند روزی خوب خورد و خوابید. تا اینکه یک روز صدای نعره و غرشی شنید و از ترس خودش هم با صدای بلند شروع به عر عر کرد و هر دو از صدای بلند طرف مقابلش ترسیدند. خر با دیدن یال و کوپال شیر را شناخت، اما به روی خودش نیاورد، شیر که تا بحال خر ندیده بود از صدای بلند و قامت خر ترسید و به سراغ خر رفت و طلب دوستی کرد.
نمایش"شیرشکر" در واحد نمایش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
خر به جنگلی رسید و چند روزی خوب خورد و خوابید. تا اینکه یک روز صدای نعره و غرشی شنید و از ترس خودش هم با صدای بلند شروع به عر عر کرد و هر دو از صدای بلند طرف مقابلش ترسیدند. خر با دیدن یال و کوپال شیر را شناخت، اما به روی خودش نیاورد، شیر که تا بحال خر ندیده بود از صدای بلند و قامت خر ترسید و به سراغ خر رفت و طلب دوستی کرد.
نمایش"شیرشکر" در واحد نمایش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
از ایرانصدا بشنوید
داستان شیر شکر داستانی آموزنده و شنیدنی است که با روایت ژاله علو شنیدنی تر شده است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان