بچههای عزیز، با این شعر میخوایم یه ضربالمثل فارسی رو یاد بگیریم و داستانش رو بدونیم:
گربه دستش به گوشت نمیرسه، میگه پیفپیف بو میده!
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
یه گربهی نازنازی بود
شیطون و اهل بازی بود
زرنگ بود و بلا بود
شکمو و ناقلا بود
از بس که بازیگوش بود
همهش دنبال موش بود
کمین میکرد یه گوشه
دنبال آقاموشه
موش میگرفت اون ناقلا
بعدش میخورد بااشتها
یه روزی گربهی ما
گربهی شیطونِ بلا
رو پشتبوم راه میرفت
پایین و بالا میرفت
یه دُکّون قصّابی دید
از پشتبوم پایین پرید
به عشق گوشت تازه
رفت دمِ اون مغازه
یه قصاب سیبیلو
با ساطور و با چاقو
گوشتا رو تیکه میکرد
میذاشت توی ترازو
دهن پیشی پرآب شد
از گشنگی بیتاب شد
میومیو رو سرداد
به قصابه خبر داد:
که من دلم گوشت میخواد
جیگر میخواد، دل میخواد
قصابه تا اونو دید
اخمی کرد و داد کشید:
پیشته گربهی بلا
بدو برو اینجا نیا
من به تو گوشت نمیدم
دل و جیگر نمیدم
پیشیِ بیصبر و بیتاب
نگاهی کرد به قصاب
گفت آقای سیبیلو
آقای چاقِ اخمو
گوشت نمیدی، دنبه بده
دل نمیدی، قلوه بده
قصابه باز داد کشید
هوار و فریاد کشید:
گربهی بیچشم و رو
بسه دیگه، بدو برو
پیشی حسابی بور شد
رفت و از اونجا دور شد
از قصابه خیری ندید
رفت و رو پشتبوم پرید
خسته و زار و ناامید
رو پشتبوم دراز کشید
با خودش میگفت:
حالا که چیزی نخوردم
گشنه و ناشتا موندم
تو دلم میگم:
این گوشتای گندیده
پیف! پیف! پیف! بو میده!
شاید که باورم بشه
دلم یهکم خنک بشه
گربه دستش به گوشت نمیرسه، میگه پیفپیف بو میده!
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
یه گربهی نازنازی بود
شیطون و اهل بازی بود
زرنگ بود و بلا بود
شکمو و ناقلا بود
از بس که بازیگوش بود
همهش دنبال موش بود
کمین میکرد یه گوشه
دنبال آقاموشه
موش میگرفت اون ناقلا
بعدش میخورد بااشتها
یه روزی گربهی ما
گربهی شیطونِ بلا
رو پشتبوم راه میرفت
پایین و بالا میرفت
یه دُکّون قصّابی دید
از پشتبوم پایین پرید
به عشق گوشت تازه
رفت دمِ اون مغازه
یه قصاب سیبیلو
با ساطور و با چاقو
گوشتا رو تیکه میکرد
میذاشت توی ترازو
دهن پیشی پرآب شد
از گشنگی بیتاب شد
میومیو رو سرداد
به قصابه خبر داد:
که من دلم گوشت میخواد
جیگر میخواد، دل میخواد
قصابه تا اونو دید
اخمی کرد و داد کشید:
پیشته گربهی بلا
بدو برو اینجا نیا
من به تو گوشت نمیدم
دل و جیگر نمیدم
پیشیِ بیصبر و بیتاب
نگاهی کرد به قصاب
گفت آقای سیبیلو
آقای چاقِ اخمو
گوشت نمیدی، دنبه بده
دل نمیدی، قلوه بده
قصابه باز داد کشید
هوار و فریاد کشید:
گربهی بیچشم و رو
بسه دیگه، بدو برو
پیشی حسابی بور شد
رفت و از اونجا دور شد
از قصابه خیری ندید
رفت و رو پشتبوم پرید
خسته و زار و ناامید
رو پشتبوم دراز کشید
با خودش میگفت:
حالا که چیزی نخوردم
گشنه و ناشتا موندم
تو دلم میگم:
این گوشتای گندیده
پیف! پیف! پیف! بو میده!
شاید که باورم بشه
دلم یهکم خنک بشه
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:04
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه