بچهها! مامان من رفته سفر. منم یه شعر قشنگ براش خوندم تا دلتنگیم برطرف بشه. لطفاً شعر منو بشنوید.
مامان جونم رفته سفر
بابا دلش تنگه براش
هیچی نگفته اما من
فهمیدم اینو از چشاش
بلوز قرمز مامان
حالا دیگه تن منه
خیلی گشاده تو تنم
برام مث یه پیرهنه
«چرا تو اینو پوشیدی؟»
بابایی میپرسه ازم
منم میگم:«من مامانم!
میخوای برات چی بپزم!؟»
حالا تو چشمای بابا
خنده و برق شادیه
دلیل خندههای ما
بلوز به این گشادیه.
مامان جونم رفته سفر
بابا دلش تنگه براش
هیچی نگفته اما من
فهمیدم اینو از چشاش
بلوز قرمز مامان
حالا دیگه تن منه
خیلی گشاده تو تنم
برام مث یه پیرهنه
«چرا تو اینو پوشیدی؟»
بابایی میپرسه ازم
منم میگم:«من مامانم!
میخوای برات چی بپزم!؟»
حالا تو چشمای بابا
خنده و برق شادیه
دلیل خندههای ما
بلوز به این گشادیه.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
1:36شعر كودك
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه