«احسان» توی حیاط خونهی بابابزرگ همراه برادرش بازی میکرد که یکی از همسایهها براشون انار آورد. احسان انارها رو برای مامانبزرگ که مشغول پختن آش بود، برد. مامانبزرگ از احسان پرسید که کدوم همسایه این انارها رو براشون آورده ... .
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد میده که با مشاهدهی نشانهها و نعمتهای خداوند، مدام به یاد آفریدگار مهربونمون بیفتند و شکرگزار باشند. در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیهی اول سورهی مبارکهی «فاتحه» اشاره می کنن.
خداوند در این آیه میفرماید:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ.
به نام خداوند رحمتگر مهربان.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.
ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان.»
این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد میده که با مشاهدهی نشانهها و نعمتهای خداوند، مدام به یاد آفریدگار مهربونمون بیفتند و شکرگزار باشند. در این قسمت از برنامهی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیهی اول سورهی مبارکهی «فاتحه» اشاره می کنن.
خداوند در این آیه میفرماید:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ.
به نام خداوند رحمتگر مهربان.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.
ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان.»
صداها
-
عنوانزمان
-
11:56
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان