مادربزرگ پریسا به تازگی برای دیدن نوه و بچه هاش آمده بود. یک روز مادربزرگ با پریسا برای زیارت امامزاده ایی که نزدیک خانه یشان بود رفتند.
اما توی امام زاده دست مادربزرگ و پریسا از دست هم جداشد و پریسا با نگرانی از همه می پرسید که آیا شما مادربزرگ من را ندیده اید؟ و به همه می گفت مادربزرگم گم شده. بالاخره پریسا با کمک نگهبان امام زاده مادربزرگش را پیدا کرد.
داستان"روزی که مادربزرگ گم شد" در صدای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
اما توی امام زاده دست مادربزرگ و پریسا از دست هم جداشد و پریسا با نگرانی از همه می پرسید که آیا شما مادربزرگ من را ندیده اید؟ و به همه می گفت مادربزرگم گم شده. بالاخره پریسا با کمک نگهبان امام زاده مادربزرگش را پیدا کرد.
داستان"روزی که مادربزرگ گم شد" در صدای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
13:32
کاربر مهمان
کاربر مهمان