شعری از فردوسی بزرگ در کتاب درسی فارسی پایهی پنجم دبستان.
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزیده رهنمای
خداوند کیوان و گَردان سپهر
فروزندهی ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برتر است
نگارندهی برشده پیکر است
به بینندگان آفریننده را
نبینی، مرنجان دو بیننده را
نیابد بِدو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هرچه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی
همان را گزیند، که بیند همی
ستودن نداند کس، او را چو هست
میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
در اندیشهی سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را کِی توان
به هستیش باید که خَستو شوی
ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزیده رهنمای
خداوند کیوان و گَردان سپهر
فروزندهی ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برتر است
نگارندهی برشده پیکر است
به بینندگان آفریننده را
نبینی، مرنجان دو بیننده را
نیابد بِدو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هرچه زین گوهران بگذرد
نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی
همان را گزیند، که بیند همی
ستودن نداند کس، او را چو هست
میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی
در اندیشهی سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان
ستود آفریننده را کِی توان
به هستیش باید که خَستو شوی
ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه
به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه